
عبدالعظیم رفیعی کشتلی
بررسی تطبیقی مفهوم زیبایی بر اساس مبانی فلسفی اندیشه های فارابی و سهروردی
- رشته تحصیلی
- فلسفه هنر
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- ادبیات فارسی و زبانهای خارجی
- شماره ساختمان محل ارائه
- ۱۷
- نام کلاس محل ارائه
- کلاس ۲۰۷[۲۰۲۰۷]
- شماره کلاس محل ارائه
- ۳۰۷
- تاریخ دفاع
- ۲۸ شهریور ۱۴۰۳
- ساعت دفاع
- ۱۲:۰۰
- چکیده
-
راجعبه مقوله زیبایی شناسی و فلسفه هنر در غرب کوشش و پژوهشهای متعددی صورت گرفته است اما نکتهای که حائز اهمیت است وقتی به پژوهشها و تحقیقاتی که در ایران در راستای فلسفه اسلامی انجام شده است مینگریم، با وجود فرهنگ و سنتی درخشان و پیشینه خاص، بهنظر میرسد این کوششها بیشتر در جهت علوم انسانی و در رشتههایی مانند فلسفه، فلسفه و کلام و عرفان اسلامی خلاصه شده است؛ همچنین مباحثی که مورد مطالعه و تحقیق بوده است اکثرا ذیل موضوعاتی نظیر خیال در جریان فلسفه و حکمت اسلامی انجام شده است.
از دیرباز موضوع زیبایی و هنر مورد توجه و التفات بوده است؛ وقتی به آراء فیلسوفان یونان باستان در این باب مینگریم، ذیل مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی این مقولات را ملاحظه میکنیم. اما دغدغهای که در این پژوهش مطرح است، تبیین نظریات و بیانات و تعابیر ویژه در زیبایی شناسی و فلسفه هنر اسلامی که نمایندگان برجستهای نظیر فارابی و سهروردی دارد است. ما در این پژوهش به آراء فارابی، فارابی و شیخ شهید، سهروردی رجوع میکنیم؛ ضمن اینکه میدانیم ایشان راجعبه مقولات زیبایی و هنر مستقلا و در ذیل موضوعی خاص بحث نکردند، میکوشیم تا آراء ایشان را در لا به لای آثارشان مورد مداقه قرار دهیم و شاکله اصلی نظریاتشان را دریابیم.
در این پژوهش سعی شده است تا ذیل موضوعاتی نظیر هستی شناسی، معرفتشناسی و قوای ادراکی (با توجه ویژه به عنصر پراهمیت خیال) که طبیعتا مبانی فلسفی فارابی و سهروردی را شکل میدهند، زیبایی شناسی را تبیین نمائیم. نکته قابل توجه در این خصوص این است که زیبایی حقیقتی عینی و مقارن با عالمی که با آن سر و کار داریم است. وقتی به آراء فارابی در این خصوص مینگریم، زیبایی حقیقتی عینی و آفاقیست و در دو تعریف تقریبا مشابه وی زیبایی، شکوه و زینت در موجودات پدید آمدن وجود برترشان و کمال غاییشان است. بنابراین دو عنصر وجود برتر برای موجودات - که مثلا صدای خوش بلبل باشد - و همچنین کمالات نهایی (به معنای حد اعلی) برای هریک از انواع مخلوقات مد نظر است؛ چراکه اگر این کمالات حاصل شود زیبایی نیز ایجاد میگردد. همچنین وقتی در آراء سهروردی تعمق کنیم، زیبایی از منظر وی یا حُسن دارای حقیقتی قدسی و روحانی است که با همان ماهیت ملکوتیاش به عالم محسوسات آمده و در این عالم متجلی شده است. سهروردی زیباییهای محسوس را تماما آماج و نشانههایی از زیباییهای معقول و عوالم بالاتر میداند. بنابراین زیبایی از منظر هر دو فیلسوف به زیبایی و جمال باری تعالی که منشاء زیباییست، ختم میگردد.
در موضوعات هنر نیز فارابی و سهروردی بهطور مستقل بحثی نکردند با این حال اگر آراءشان را مورد التفات قرار دهیم، نظریات بدیعی حاصل میشود. طبق نظرگاه فارابی هنر دارای مولفههایی نظیر محاکات و تخییل، احساسات و عواطف (خصوصا درونی)، زیبایی -که موضوع پژوهش است-، البته خصوصا زیبایی معقول و لذت است؛ البته لذت معقول و درونی، بیشتر مد نظر است. وقتی چنین مولفههایی توسط هنرمند گرد هم آیند مسلما آن غایت هنر که نزد فارابی سعادت است حاصل میگردد. هنر طبق نظرگاه سهروردی نیز خلق آثار هنری زیبا با مشاهده و کشف و شهود در عالم رخ میدهد. آنچه لازم است تا اثرهنری در هنر اشراقی خلق شود، قوه خیال خلاق هنرمند است. بدین ترتیب هنر اشراقی هیچگاه بدون کشف و شهود و تزکیه نفس حاصل نمیگردد؛ چراکه هنرمند از این مسیر به عالم خیال راه مییابد و آن صور خیالی را در نفس خویش حفظ و نگهداری، و در عالم محسوسات خلق و متجلی مینماید تا هرچه بیشتر به حق تعالی تقرب یابد.کلیدواژهها: زیبایی، زیبایی شناسی، جمال، حسن، هنر، فلسفه هنر، خیال، محاکات، سعادت، فارابی، سهروردی.