مهتاب همپائی

مهتاب همپائی

عنوان پایان‌نامه

تقلایی برای زیستن: مردم نگاری سکونتگاه پیراشهری حصارامیر



    دانشجو مهتاب همپائی در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۰:۰۰ ، به راهنمایی نهال نفیسی ، پایان نامه با عنوان "تقلایی برای زیستن: مردم نگاری سکونتگاه پیراشهری حصارامیر" را دفاع نموده است.


    استاد راهنما
    نهال نفیسی
    استاد مشاور
    سمیه شالچی
    استاد داور
    صدیقه پیری
    رشته تحصیلی
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    علوم اجتماعی
    شماره ساختمان محل ارائه
    ۲۴
    نام کلاس محل ارائه
    کلاس ۷[۲۱۷]
    شماره کلاس محل ارائه
    ۱۰۷
    تاریخ دفاع
    ۳۱ شهریور ۱۴۰۳
    ساعت دفاع
    ۱۰:۰۰

    چکیده
    در این پایان‌نامه که با هدف بررسی عوامل بروز عاملیت در مناطق حاشیه‌نشین و افزایش درک و شناخت موجود از حاشیه و حاشیه‌نشینان شهری انجام شد، از طریق انجام یک مردم‌نگاری و مشاهده‌ی مشارکتی، گفتن و شنیدن روایت‌ها، خاطره‌ها و شراکت در زندگی روزمره‌ی زنانِ
    سکونتگاه غیررسمی حصارامیر، سعی داشتم تا عاملیت‌ها، انفعال‌ها و تلاش آن‌ها برای حفظ و به ثمر رساندن زندگی را ردیابی کنم. در این مسیر با رد و تمنای از نظریه‌ی اسپیواک در مطالعات فرودستان و همچنین نظریه‌ی پیشروی آرام آصف بیات، تلاش کردم تا آنچه در حصارامیر جریان دارد را بشناسم و به سوالاتم پاسخ دهم. نتایج این پایان‌نامه نشان می‌دهد که مردمان حاشیه‌نشین حصارامیر در زندگی از عاملیت برخوردار هستند. این مردمان متکثر‌اند و هر یک به شیوه‌ای و با چیدمان مواد موجود و در دسترس این عاملیت را گاه به   «واپس‌نرفتن از وضعیت فعلی» و گاه در
    کوتاه مدت به پیشروی و در نهایت به ایستایی، منجر می‌کردند. لذا تعبیر شکلی از مقاومت یا اقدامی پیش‌رو از کنش‌های روزمره‌ی آنها امکان‌پذیر نیست.   
    Abstract

      

    this thesis is done with the aim of investigating the factors of agency in subaltern areas and on the other hand, to increase the existing understanding and recognition of the urban marginal and subalternates, during an ethnography and through participatory observation which is based on telling and listening to narratives, memories and participation in everyday life. As i spoke of the Women of the informal settlement of Hesaramir, I tried to trace their actions, passivities and efforts which preserve and make their life beneficial. In this way, by rejecting Spivak's theory which lays on Subaltern studies as well as Asif Bayat's theory of slow progress, I tried to understand the process that is going on in Hesaramir, to find the answers of my questions. The results of this thesis shows that the subalternates of Hesaramir posses agency in their lives. These people are numerous and each of them has been leading this agency in a way and by arranging available materials, sometimes to "not going back from the current situation" and sometimes progress in the short term and finally to stagnation. Therefore, it is not possible to interpret a form of resistance or a direct Action from their daily actions.