نشست «چشم انداز آموزش مدکاری اجتماعی در ایران و جهان» در دانشکده علوم اجتماعی برگزار شد

۲۱ فروردین ۱۳۹۸ | ۰۴:۳۰ کد : ۸۴۶۸ خبر روز
تعداد بازدید:۲۱۲۲
هفدهمین نشست گفت و گوی اجتماعی با موضوع «چشم انداز آموزش مدکاری اجتماعی در ایران و جهان» با حضور آنا ماریا، رئیس انجمن بین المللی مدارس مددکاری اجتماعی و جمعی از استادان و صاحب نظران این حوزه در سالن ارشاد دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
نشست «چشم انداز آموزش مدکاری اجتماعی در ایران و جهان» در دانشکده علوم اجتماعی برگزار شد

به گزارش روابط عمومی دانشگاه به نقل از عطنا، آنا ماریا، رئیس انجمن بین المللی مدارس مددکاری اجتماعی در این نشست گفت: من قطعاً خاطرات بسیار خوبی را از شما با خود همراه خواهم برد. نه تنها به خاطر جاذبه های توریستی بلکه به خاطر آنچه که از بُعد حرفه ای دیدم و شنیدم.

وی در ادامه افزود: در سال ۱۹۲۸ میلادی در پاریس ما سه ارگان بودیم که شروع به کار کردیم. یکی از ارگان ها فدراسیون مددکاری اجتماعی بود. دیگری انجمن بین المللی مدارس مددکاری اجتماعی و سومی هم شورای رفاه اجتماعی بود که همزمان شروع به کار کردند. علی رغم مشکلات بسیار زیادی که در آن زمان برای مسافرت وجود داشت، دو هزار نفر از مددکاران اجتماعی از نقاط مختلف جهان شرکت کردند و این نشان دهندۀ روح بین المللی مددکاران اجتماعی است. من فکر می کنم این سه سازمان که در آن زمان تاسیس شدند اصل مهمی بود که تا امروز هم باقی مانده است.

مددکاری اجتماعی یک رشتۀ جهانی است/لزوم وجود تئوری، عمل و سیاست‌گذاری در رشتۀ مددکاری

ماریا اظهار کرد: هر سازمان یک حیطۀ مشخص را دنبال می کند. یکی تئوری و آموزش، دیگری مددکاری اجتماعی در عمل و دیگری سیاست گذاری را دنبال می کند و این سه سازمان باید با یکدیگر همکاری داشته باشند. به نظر من مددکار اجتماعی باید یک رشتۀ مستقل باشد. در حالی که از سایر دانش ها برای درک شرایط جهان می تواند استفاده کند. می توان گفت مددکاری یک رشتۀ جهانی است. در مددکاری اجتماعی بُعد جهانی حائز اهمیت است. ما ابتدا فرد را مشاهده می کنیم بعد به سراغ جامعه می رویم. مددکار اجتماعی وظیفه دارد که هم به فرد توجه داشته باشد و هم فرد را درون جامعه مشاهده کند. این که ما بخواهیم فقط فرد یا فقط جامعه را تغییر دهیم نتیجه ای نمی دهد.

او تاکید کرد: به نظر من این سه حوزه تئوری، عملی، سیاست گذاری و پژوهش حوزه های بسیار مهمی هستند که می توانند بر یکدیگر تاثیر داشته باشند.

رئیس انجمن بین المللی مدارس مددکاری اجتماعی در ادامه بیان کرد: اجرا و عمل باید به صورت کارورزی در برنامه های آموزشی دیده شود. البته پژوهش هم در کنار کارورزی حائز اهمیت است. زیرا ما از طریق پژوهش می توانیم تئوری ها و روش های جدید برای انجام دادن کارها را متوجه شویم. در حال حاضر در بسیاری از کشور های دنیا برای ایجاد برنامۀ جدید آموزشی در دانشگاه ها به سراغ مددجوهایی که از خدمات مددکاری اجتماعی استفاده می کردند، می روند و به نیازهای آن ها توجه می کنند. چرا که دانشجوی مددکاری باید بتواند در آینده پاسخی به نیازهای مددجوها دهد.

وی تصریح کرد: اولین رئیس انجمن مدارس مددکاری اجتماعی خانم آلیس سالومون بود که پژوهشی دربارۀ برنامه های آموزشی در حوزۀ آموزش مددکاری اجتماعی در سراسر دنیا انجام داد. آلیس سالومون ۱۰۰ برنامۀ آموزشی را در سراسر دنیا مطالعه کرد تا بتواند یک نقطۀ مشترک و یک وحدت رویه را بین برنامه های آموزشی در جهان برقرار کند. البته او به دانش بومی آگاه بود ولی ما نیاز به یک تعادل میان دانش بومی و بومی سازی برنامه های آموزشی و برنامۀ آموزشی بین المللی داریم.

آنا ماریا در ادامه تاکید کرد: مسئلۀ بعدی که بسیار اهمیت دارد بحث اخلاق در مددکاری است. در دوبلین با ارائۀ تعریف جدید از مددکاری اجتماعی بحث اخلاق در مددکاری را به ۹ حوزه بروز رسانی کردیم. در حال حاضر هدف ما این است که برنامه آموزشی جدیدی را برای آموزش مددکاری اجتماعی در دنیا ارائه کنیم. در ایتالیا و کانادا کنفرانس هایی برگزار خواهد شد و برنامه های آموزشی آنجا ارائه و به رای گذاشته می شود و تصویب خواهد شد.

انجمن ایران به عنوان نمایندۀ قارۀ آسیا و اقیانوسیه در دوبلین بسیار فعالیت کرد. من امیدوارم که اگر می خواهید در سیاست گذاری آموزشی جهان مشارکت کنید، اگر می خواهید صدای شما شنیده شود و اگر می خواهید در حیط، آموزش مددکاری در جهان تاثیر گذار باشید باید حضور فعال در برنامه ها و کمیته های ما داشته باشید. امیدوارم که در انتهای حضورم در ایران شاهد حضور دائمی دانشگاه های زیادی از ایران در انجمن مدارس باشم.

همچنین در این نشست، دکتر محمد زاهدی اصل، استاد پیشکسوت مددکاری اجتماعی کشور در سخنانی گفت: در آغاز هفتاد و چهارمین بهار زندگی ام به افتخار بازنشستگی نایل شده ام، اما همچنان سعی ام بر این است که سخنانم جدید باشد و افتخارم این است که ۵۲ سال به عنوان مددکار فعالیت کرده ام.

او در خصوص وضعیت رشتۀ مددکاری در ایران گفت: خانم فرمانفرمائیان بنیان گذار مددکاری اجتماعی در سال ۱۳۳۷بودند. زمانی که این رشته در ایران تاسیس شد ما ۶۰ سال با جهان فاصله داشتیم. ولی خانم فرمانفرمائیان در دورۀ ۲۰ سال خدمت خود در دانشکدۀ خدمات اجتماعی سعی کردند این فاصله را به حداقل برسانند.

این استاد پیشکسوت مددکاری در ادامه افزود: در سال ۵۷ اتفاقی تحت عنوان انقلاب اسلامی ایران رخ داد و طبیعی است در هر کشوری که انقلاب رخ می دهد تحولاتی در همۀ زمینه ها ایجاد شود. طبیعتاً در ایران هم این اتفاقات رخ داد در حقیقت دانشکدۀ مستقل خدمات اجتماعی به تدریج به یکی از واحد های دانشگاه علامه طباطبائی تبدیل شد. دانشجویان جوان، پرشور و انقلابی در سال های اول پیروزی، احساس می کردند که نیازی به رشتۀ مددکاری اجتماعی در انقلاب نداریم و تا مرحلۀ توقف رشتۀ مددکاری اجتماعی پیش رفتند. ولی نهایت با حکمیتی تائید و تاکید شد که در جامعۀ اسلامی هم که در آن باید عدالت اجتماعی محقق شود، مددکاران اجتماعی می توانند نقش آفرین باشند و برای تحقق عدالت اجتماعی به عنوان یک انسان اثرگذار تلاش کنند.

دکتر زاهدی اصل در ادامه تصریح کرد: نهایتاً طی یک بستر زمانی حدود ۳۵ سال خروجی چنین شد که ما در مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری برنامه های منسجمی برای مددکاری اجتماعی طراحی و اصلاحاتی انجام دهیم.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: هنگامی که ما به دوبلین رفتیم تلقی این بود که با تلاش هایی که در گذشته در دانشکده خدمات اجتماعی کرده بودیم، عضویت آن دانشکده و دانشگاه در انجمن بین المللی مدارس محروم پایدار خواهد بود، اما متوجه شدیم این عضویت فسخ شده است و در آنجا با دانشگاه هماهنگ کردیم و به لطف و بزرگواری آنا ماریا، دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان عضو آن انجمن ثبت شد.

این استاد مددکاری در ادامه بیان کرد: در حال حاضر در کشورمان در دو دانشگاه علامه طباطبائی و توانبخشی هر سه مقطع تحصیلی را داریم و بر اساس برنامه های وزارت علوم، چهار اصل مورد تاکید است، از جمله اینکه مطرح شده است هر ۱۰ سال یک برنامۀ آموزشی باید بازنگری شود که این بازنگری ها انجام شد و همۀ دانشگاه ها ملزم به اجرای برنامه شدند. من به عنوان عضوی از جامعۀ مددکاری در شورای تحول حضور پیدا کردم و از برنامۀ کارشناسی دفاع کردم و به اتفاق آرا برنامۀ کارشناسی ما به سرانجام رسید.

دکتر زاهدی اصل در پایان گفت: چهار اصلی که شورای تحول مدنظر داشت شامل بومی سازی رشته متناسب با شرایط کشور و بروزسازی دو اصلی بود که در کنار سایر اصول دیگر لحاظ شد و اگر در برنامه مشکلی وجود داشت به تصویب نمی رسید. ما در ادامه همین مسیر را برای برنامۀ کارشناسی ارشد هم بازنگری کردیم و در شورای دانشکده نهایی شد. برنامه های دکتری هم به علت سیاست های وزارت علوم باید ۱۰ سال بگذرد. اگر ۱۰ سال آن هم تمام شود، برنامه های جدیدی هم در رابطه با دکتری هماهنگ با دنیا و وضعیت خاص کشور خودمان تهیه می کنیم.

آقابخشی: باید از مددکاری صرف به سمت «مددکاری اجتماعی تخصصی» حرکت کنیم

حبیب آقابخشی، استاد صاحب نظر در حوزۀ مددکاری در این جلسه در سخنانی گفت: مسئله ای ذهن من را درگیر کرده بود که با مراجعه به نوشته های مربوط به سال های ۱۹۰۰متوجه شدم این دغدغه اشتباه نیست و آن هم بحث حرفه ای شدن مددکاری اجتماعی است. به این معنا که از مددکاری جدا شویم و به سمت مددکاری اجتماعی تخصصی حرکت کنیم. یعنی از چرایی به چگونگی حرکت کنیم.

او اظهار کرد: برای رسیدن از مددکاری به مددکاری اجتماعی تخصصی باید یک سری تخصص ها داشته باشیم؛ یکی از آن ها حرفه ای بودن است. ویژگی بعدی پاسخگو بودن است و بحث بعدی کار کردن بر اساس تئوری است. تقریباً همۀ فارغ التحصیلان ما خود را مددکار معرفی می کنند و خود را به عنوان مددکار اجتماعی نمی شناسند.

وی در ادامه افزود: امروز در جامعۀ ما یک واقعۀ در سطح ساختار جامعه رخ داده است و برای حل آن باید یک کار جامعه ای صورت بگیرد. منظور این است که از کارهای فردی باید به سمت کارهای جامعه ای حرکت کنیم. روزی که شهر بم فرو ریخت من و خانم رمضان لو همراه با یک تیم، غروب آن روز خودمان را به بم رساندیم؛ مددکاران اجتماعی می توانستند در آن شرایط عملکرد خوبی داشته باشند بودند.

او در ادامه بیان کرد: ما خودمان را به دولت مردانمان تحت عنوان مددکار معرفی نکردیم تا آن ها در وضعیت بحران از ما انتظار همکاری داشته باشند. نیروی انتظامی تنها باید کار انتظامی را بر عهده بگیرد. ما باید مددکاری را رها کنیم و به سمت مددکار اجتماعی حرکت کنیم و خودمان را به عنوان متخصصان کارهای بحرانی معرفی کنیم و خودمان را اثبات کنیم. برای مثال در زلزلۀ بم کسانی که از زیر آوار نجات پیدا می کردند بازماندگان پر از انرژی بودند.

آقابخشی افزود: آنان در شناخت انسان های محلی به ما کمک می کردند تا غارت و دزدی توسط افراد بیگانه اتفاق نیفتد. پس در نتیجه باید از مشارکت فعال و آگاهانۀ بازماندگان استفاده کنیم. کارهای مداخله در بحران و مدیریت بحران به این سادگی نیست این کار افراد متخصص است. اما گرفتاری آنجاست که ما خود را مددکار اجتماعی به جامعه معرفی نمی کنیم.

این استاد برجستۀ مددکاری در پایان تاکید کرد: باید از کارهای شیک و کلینیک به سمت کارهای اجتماعی حرکت کنیم. اگر نظام آموزش عالی قبول کند من فکر می کنم باید کارها را تخصصی کنیم. برای مثال مددکار اجتماعی مخصوص کار با کودکان مشکل دار، نوجوانان، زنان، سالمندان و . همۀ این ها باید بر پایۀ تئوری باشد. تئوری به ما می گوید چه خبر است؟ چگونه باید آن را تفسیر کنیم؟ و چگونه می توانیم آن را پیش بینی کنیم؟


نظر شما :