در شب «با بهار و نوروز» با سخنرانی ژاله آموزگار و نعمت‌الله فاضلی در دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی مطرح شد

نوروز آیین هم‌بستگی و ساختن است

۲۰ اسفند ۱۴۰۳ | ۱۵:۵۹ کد : ۲۸۵۶۰ خبر روز
تعداد بازدید:۱۵۶
ویژه‌برنامه نوروزی دانشگاه علامه طباطبائی با سخنرانی دکتر ژاله آموزگار، پژوهشگر برجسته و شناخته‌شده در حوزه فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران، نعمت‌الله فاضلی، انسان‌شناس و استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در دانشکده ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه برگزار شد
نوروز آیین هم‌بستگی و ساختن است

به‌گزارش روابط عمومی دانشگاه علامه طباطبائی، عنوان این ویژه‌برنامه شب «با بهار و نوروز» بود و مدیریت فرهنگی دانشکده ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی، کانون شعر و ادب دانشکده ادبیات و مجله بخارا در برنامه‌ریزی و اجرای آن مشارکت داشتند. هدف این نشست، بازخوانی پیوستگی فرهنگی ایران در طول تاریخ و بررسی جایگاه ویژه نوروز به‌عنوان یکی از مهم‌ترین جلوه‌های این فرهنگ بود که ریشه در اساطیر، طبیعت و سنت‌های دیرپای ایرانی دارد. در شب با بهار و نوروز که با استقبال گسترده دانشجویان، اساتید، پژوهشگران و علاقه‌مندان به فرهنگ و تمدن کهن ایران همراه بود، علی دهباشی، مدیر و گرداننده بحث‌ها بود. در ابتدای نشست نیز دکتر غلامرضا ذکیانی، رئیس دانشکده ادبیات و زبان‌های خارجی، ضمن خوش‌آمدگویی به حضار، بر اهمیت ارتباط بین ادبیات و فرهنگ در جشن نوروز تأکید کرد

 

فرهنگ ایران پیوسته است

ژاله آموزگار سخنرانی خود را با انتقادی صریح و پرشور از رویکرد رایج در تقسیم‌بندی تاریخ ایران به دو دوره متمایز پیش و پس از اسلام آغاز کرد. او با ابراز ناراحتی عمیق از این دیدگاه، گفت: «من همیشه از اینکه دیوار می‌کشیدند بین پیش از اسلام و پس از اسلام رنج برده‌ام و این موضوع را بارها و بارها ذکر کرده‌ام. ما یک فرهنگ پیوسته داریم که نمی‌توان آن را به تکه‌های جداگانه تقسیم کرد. مادری که پیش از آمدن اسلام لالایی می‌خواند، همان لالایی را پس از ورود اسلام هم به همان شکل و با همان احساس برای فرزندانش زمزمه می‌کرد. این فرهنگ تغییر نمی‌کند و دیوار کشیدن میان این دوره‌ها بدترین کاری است که می‌توان انجام داد.»

آموزگار این دیدگاه را که فرهنگ و ادبیات ایران تنها پس از ورود اسلام شکل گرفته است، به شدت توهین‌آمیز دانست و اظهار داشت: «واقعاً برخورنده است که به ما بگویند ادبیات و فرهنگ ما فقط از بعد از اسلام شروع شده است. این حرف توهین به مردمانی است که در سرزمینی به این گستردگی، با این تفکر عمیق و این فرهنگ غنی زندگی می‌کردند و قرن‌ها پیش از آنکه کسی چنین ادعایی مطرح کند، آثاری شگفت‌انگیز خلق کرده بودند.» او با اشاره به شواهد تاریخی افزود: «چرا اسلام در اندونزی به این شکل گسترش نیافت، اما در ایران این‌گونه ریشه دواند؟ این نشان‌دهنده عمق و غنای فرهنگی ماست که پذیرای تحولات بوده، اما هویت خود را از دست نداده است.»

این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برای تأکید بر قدمت فرهنگی ایران به آثار باستانی اشاره کرد و گفت: «ما از هزار و دویست سال پیش از میلاد گاهان را داریم که سروده‌های خود زرتشت است و اکنون خوشبختانه ترجمه‌های بسیار خوبی از آن در دسترس همگان قرار دارد. همچنین یشت‌ها را داریم که هر کدامشان سرشار از شاعرانگی و زیبایی‌های ادبی است. این‌ها نشان می‌دهد که فرهنگ ما ریشه‌ای بسیار کهن دارد. اینکه بگوییم شعر ما از یک گردو و گنبد شروع شده، نه تنها کمکی به شناخت ایران نمی‌کند، بلکه به هیچ وجه خدمت به اسلام یا هر جای دیگر هم نیست.» آموزگار ایران را یکی از ملت‌های متمدن جهان توصیف کرد و گفت: «ما بدون هیچ‌گونه شوونیسم و خودبرتربینی، یکی از کشورهای متمدن دنیا بودیم و هستیم. این تمدن عمیق و ریشه‌دار دلیل اصلی بقای ماست و امیدوارم همیشه این‌گونه باقی بمانیم.»

 

نوروز؛ منطقی‌ترین و شادی‌آورترین آغاز سال نو

نویسنده کتاب «تاریخ اساطیری ایران» در بخش دیگری از سخنان خود به موضوع نوروز پرداخت و آن را به‌عنوان منطقی‌ترین زمان برای آغاز سال نو معرفی کرد. او اظهار داشت: «بدون ذره‌ای خودخواهی یا شوونیسم، من فکر می‌کنم جشن نوروز و آغاز سال نو ایرانی منطقی‌ترین روش برای ورود به سال نو است. همه ما می‌دانیم که این زمان دقیقاً با پایان یک چرخش زمین به دور خورشید و آغاز چرخش بعدی هم‌زمان است. این منطق برای همه کشورهای نیم‌کره شمالی صدق می‌کند و یک پدیده طبیعی و جهانی است.»

آموزگار نوروز را جشنی جهانی و شادی‌آور توصیف کرد و گفت: «نوروز زمانی است که طبیعت در همه‌جا جان تازه‌ای می‌گیرد و زمین دوباره زنده می‌شود. کل کره زمین میزبان این جشن است و این زیبایی به همه انسان‌ها تعلق دارد.» او با تأکید بر شادی‌آور بودن نوروز افزود: «تمایل به شادی در سنت‌های کهن ما چیزی نیست که بتوان آن را انکار کرد. این شادی بخشی از هویت ماست.»

آموزگار سپس به تنوع جشن‌ها در گاه‌شماری ایرانی اشاره کرد و گفت: «ما جشن‌های متعددی داریم که این فرهنگ شادمانی را تأیید می‌کند. معروف‌ترین آن‌ها نوروز است، اما مهرگان، سده، زایش خورشید که ما آن را یلدا می‌نامیم و دوازده جشن ماهانه که زمانی رخ می‌دهد که نام روز با نام ماه یکی می‌شود، همگی بخشی از این سنت هستند.» او به گاه‌شماری باستانی ایران اشاره کرد و گفت: «در گاه‌شماری ایران باستان، دوازده ماه سی‌روزه داریم و نام این ماه‌ها هنوز هم همان‌هایی است که از گذشته به ما رسیده. این نام‌ها در گاهنامه‌های خورشیدی ما حفظ شده و این نشان‌دهنده پیوستگی تاریخی ماست.»

 

ریشه‌های اساطیری و آیینی نوروز: گاهنبارها و فروهرها

مترجم کتاب «یادگار زریران» در بخش مفصل‌تری از سخنرانی خود به ریشه‌های اساطیری و آیینی نوروز پرداخت و گفت: «نوروز تنها یک جشن نیست، بلکه ریشه در اسطوره‌های کهن ایران دارد. گاهنبارها نوعی فصل‌بندی آیینی هستند که بازمانده اسطوره زیبای آفرینش در ایران باستان‌اند.» او توضیح داد: «اسطوره آفرینش در ایران در محدوده‌ای دوازده هزار ساله تعریف می‌شود که به چهار دوره سه‌هزارساله تقسیم می‌شود. در سه‌هزار سال نخست، جهان به دو بخش اهورایی و اهریمنی تقسیم می‌شود. سپس اهورامزدا با مهارتی خاص اهریمن را به خوابی سه‌هزارساله فرو می‌برد و آفرینش شش عنصر اصلی گیتی -آسمان، آب، زمین، گیاه، چهارپای مفید و انسان- را آغاز می‌کند.»

او ادامه داد: «این آفرینش‌ها در شش گاه با فاصله‌های نابرابر در طول یک سال انجام می‌شود و سالگرد آن‌ها به‌صورت جشن‌های پنج‌روزه برگزار می‌شود که به گاهنبارها معروف‌اند.» او به ترتیب این گاهنبارها را چنین برشمرد: «گاهنبار نخست در میانه بهار، از ۱۱ تا ۱۵ اردیبهشت، برای آفرینش آسمان؛ گاهنبار دوم در نیمه تابستان، از ۱۱ تا ۱۵ تیر، برای آفرینش آب؛ گاهنبار سوم در فصل برداشت غله، از ۲۶ تا ۳۰ شهریور، برای آفرینش زمین؛ گاهنبار چهارم در آغاز زمستان، از ۲۶ تا ۳۰ مهر، برای آفرینش گیاه؛ گاهنبار پنجم در میانه زمستان، از ۱۶ تا ۲۰ دی، برای آفرینش چهارپای مفید؛ و گاهنبار ششم، پنج روز آخر سال، برای آفرینش انسان که به نوروز منتهی می‌شود.»

آموزگار سپس به نقش فروهرها در نوروز پرداخت و گفت: «فروهرها، که نوعی همزاد آدمیان هستند، در نوروز به زمین بازمی‌گردند. آن‌ها از پاکیزگی و درخشندگی خانه‌ها شاد می‌شوند و برای خانواده دعای شادکامی و برکت می‌کنند، اما اگر خانه‌ای آشفته باشد، غمگین و بدون دعا بازمی‌گردند.» او توضیح داد: «در دوران باستان، مردم بر بام‌ها آتش می‌افروختند تا راه را برای فروهرها روشن کنند. این رسم بعد از اسلام هم ادامه یافت و احتمالاً ریشه چهارشنبه‌سوری همین باشد.»

 

عناصر طبیعت در نوروز

آموزگار یکی دیگر از اسطوره‌های مرتبط با نوروز را ایزد رپیتون معرفی کرد و گفت: «رپیتون، سرور گرمای نیمروز، در زمستان به زیر زمین می‌رود تا ریشه‌های گیاهان و آب‌های زیرزمینی را گرم نگه دارد و از خشک شدن آن‌ها جلوگیری کند. با آمدن نوروز، او به زمین بازمی‌گردد و این بازگشت با نیایش‌هایی همراه است که به آیین‌های نوروزی پیوند خورده.» او افزود: «این اسطوره نماد غلبه زندگی بر نیستی است و نشان می‌دهد که نوروز با طبیعت و چرخه زندگی گره خورده است.» او این اسطوره را با فرهنگ‌های دیگر مقایسه کرد و گفت: «سفرهای زیرزمینی ایزدان در جشن‌های فصلی فقط به ایران محدود نیست و در یونان هم دیده می‌شود، اما در ایران این اسطوره‌ها با نوروز درآمیخته‌اند.»

 

نوروز و تخت جمشید: آیینی باشکوه

نویسنده کتاب «اسطورهٔ زندگی زردشت» به اهمیت تاریخی نوروز در دوره هخامنشیان نیز اشاره کرد و گفت: «تخت جمشید مهم‌ترین نشانه آیین نوروزی است. ملت‌های زیر فرمان هخامنشیان در این روز گرد هم می‌آمدند و پیشکش‌های خود را تقدیم می‌کردند. پله‌های باشکوه تخت جمشید، که به گونه‌ای ساخته شده‌اند که سواران با اسب بتوانند از آن بالا بروند، مرا همیشه شگفت‌زده می‌کند. این بزرگ‌بینی در معماری نشان‌دهنده اهمیت نوروز است.» او افزود: «این حرکت گروهی نوعی آیین نیایشی بود که در برابر نمادهای باروری، مانند شیر و گاو، انجام می‌شد.» آموزگار به آیین‌های نوروزی مانند هفت‌سین پرداخت و گفت: «هفت‌سین شاید از هفت سینی کهن ریشه گرفته باشد که با دانه‌هایی برای برکت همراه بود. این سنت نماد سرسبزی و زندگی است.» او از تنوع این آیین‌ها در مناطق مختلف ایران سخن گفت: «در برخی خانواده‌ها، به‌ویژه میان زرتشتیان، هفت‌شین با شهد و شکر رایج بود و در جاهایی مثل فارس هفت‌میم با مرغ و ماست و مویز و … دیده می‌شد. این‌ها همه نشان‌دهنده زیبایی‌پسندی و عشق ما به زندگی است.» او تأکید کرد: «ایران زندگی را دوست داشته و فرهنگ ما فرهنگ زندگی است، نه مرگ.»

دعوت به پاسداری از طبیعت و فرهنگ

در پایان، آموزگار با لحنی پراحساس از وضعیت طبیعت ایران ابراز نگرانی کرد و گفت: «ما طبیعت را خیلی آزرده‌ایم. زمین، آب‌ و هوایمان را مچاله کرده‌ایم. باید ذره‌ذره خاک این سرزمین را عزیز بداریم و از آن پاسداری کنیم.» او نسل جوان را خطاب قرار داد و گفت: «این سرزمین و تمدن را آسان به دست نیاورده‌ایم. نسل ما آن را به شما سپرده و این وظیفه شماست که آن را حفظ کنید و به آیندگان بسپارید. این تقاضای نسل من از نسل شماست.»

 

نوروز؛ آیین ساختن و پرسش از وظیفه نسل امروز

نعمت‌الله فاضلی، استاد برجسته انسان‌شناسی و پژوهشگر مطالعات فرهنگی نیز در سخنرانی خود با عنوان «دانشگاه نوروزی»، به تشریح نقش نهادهای آموزشی، به‌ویژه دانشگاه‌ها، در بازآفرینی و تداوم آیین نوروز به‌عنوان نمادی از هویت و تمدن ایرانی اشاره کرد و به مسئولیت دانشگاهیان در حفظ و ابداع مجدد نوروز پرداخت. او همچنین از پارادوکس‌های فرهنگی ایران سخن گفت که با وجود غنای تاریخی و انسانی، هنوز به توسعه‌ای شایسته دست نیافته است.

فاضلی سخنان خود را با ارجاع به پرسش کلیدی ژاله آموزگار، پژوهشگر برجسته فرهنگ ایران، آغاز کرد: «استاد آموزگار پرسشی اساسی مطرح کردند: اجداد ما طی هزاران سال، ایران را با همه زیبایی‌هایش به ما سپرده‌اند و از ما خواسته‌اند که این سرزمین را به همان زیبایی یا زیباتر به نسل آینده تحویل دهیم. من قصد دارم بخشی از این وظیفه بزرگ را بررسی کنم.» او عنوان سخنرانی خود را «دانشگاه نوروزی» نامید و هدفش را پاسخ به این پرسش قرار داد: «ما دانشگاهیان، دانشجویان و دانش‌آموختگان در ایفای وظیفه نوروزی خود -که نوروز نامی دیگر برای ایران است- چه کرده‌ایم، چه می‌توانیم بکنیم و چه باید بکنیم؟» او نوروز را آیینی پویا و انعطاف‌پذیر توصیف کرد که در طول تاریخ با شرایط مختلف زمانی و مکانی سازگار شده است.

فاضلی با ستایش از خلاقیت تاریخی ایرانیان که خانم آموزگار به آن اشاره کرده بود، افزود: «پیشینیان ما با دستان خالی، روایتی شگفت‌انگیز از هستی خلق کردند. اکنون نوبت ماست که بپرسیم آیندگان درباره ما چه خواهند گفت؟ آیا ما هم از همان خلاقیت برخورداریم؟»

 

پارادوکس ایران و نوروز: ثروت فرهنگی و ناکامی توسعه

فاضلی با استناد به کتاب «فرهنگ و توسعه» نوشته فرشاد مؤمنی، به پارادوکس ایران اشاره کرد: «محققان داخلی و خارجی متفق‌القول‌اند که داشته‌های تاریخی، طبیعی، اجتماعی و انسانی ایران در سطح جوامع پیشرفته است، اما این داشته‌ها نتوانسته‌اند جامعه‌ای متناسب با این ظرفیت‌ها پدید آورند.» او این پارادوکس را به نوروز نیز تعمیم داد و گفت: «نوروز با قابلیت‌های بی‌نظیرش که استاد آموزگار به‌خوبی تبیین کردند، پارادوکسی مشابه دارد. ما ثروتی عظیم داریم، اما از آن بهره‌ای شایسته نبرده‌ایم.»

 

دانشگاه نوروزی: نهادی برای بازآفرینی نوروز

فاضلی نقش دانشگاه را در حل این پارادوکس محوری دانست و گفت: «دانشگاه، به‌عنوان نهادی که مسئولیت آفرینش و ابداع نوروز را بر عهده دارد، باید پیشگام باشد. این وظیفه نه‌تنها بر دوش علوم انسانی، بلکه بر علوم پزشکی، طبیعی، پایه و مهندسی نیز هست.»

او تأکید کرد که دانشگاه نباید نوروز را به برگزاری جشن تقلیل دهد: «جشن دانشگاه نوروزی، جشن اندیشه‌ورزی و یادگیری است. ما باید تفکر مسئله‌محور را دنبال کنیم و مسائل ایران، نوروز و دانشگاه را در کانون توجه قرار دهیم.» او افزود: «نوروز را باید از نو صورت‌بندی کنیم و با استفاده از دانش تاریخی و اساطیری، پاسخ‌هایی برای بحران‌های امروز -از محیط‌زیست تا اقتصاد و تبعیض- بیابیم.»

 

نوروز: مفهومی فراتر از جشن

مؤلف کتاب «انسان‌شناسی فرهنگی»، نوروز را فراتر از یک جشن خواند و گفت: «نوروز مفهومی عمیق است که ۸ هزار سال پابرجا مانده و پس از «ایران»، بزرگ‌ترین واژه برای ماست.» او افزود: «دانشگاه نوروزی باید نوروز را مفهوم‌سازی کند و زبانی نوروزی بیافریند که انسان‌ها را به هم پیوند دهد.»

فاضلی، دانشگاه نوروزی را فضایی برای یادگیری، یادآوری و یاری‌گری توصیف کرد و گفت: «این دانشگاه بینشی مبتنی بر اعتدال، شادی و انسانیت می‌دهد و شکاف‌های میان فرهنگ دینی، ملی و مدرن را پر می‌کند.» او افزود: «اگر این کار را نکنیم، آیندگان ما را نفرین خواهند کرد، همان‌طور که استاد آموزگار هشدار دادند.»

 

کلیدواژه‌ها: دانشگاه علامه طباطبائی دکتر ژاله آموزگار نوروز دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی دکتر غلامرضا ذکیانی علی دهباشی مجله بخارا دکتر نعمت الله فاضلی


نظر شما :