پیکر مرحوم دکتر مهرعلی لطفی قادیکلائی در دانشگاه علامه‌طباطبائی تشییع شد؛

«استاد» را زیر گریه‌های آسمان بدرقه کردیم/ بغض آسمان شکست

۱۳ آبان ۱۴۰۲ | ۱۴:۱۱ کد : ۲۳۲۹۲ خبر روز
تعداد بازدید:۱۶۹۸
همه آمده بودند. استاد، دانشجو و کارمند. برای خداحافظی با استادی که به خوش‌رویی و خوش اخلاقی، شهره بود.
«استاد» را زیر گریه‌های آسمان بدرقه کردیم/ بغض آسمان شکست

به گزارش روابط عمومی، پیکر مرحوم دکتر مهرعلی لطفی قادیکلائی، از جانبازان سرافراز هشت سال دوران دفاع مقدس و عضو هیئت علمی دانشکده الهیات و معارف اسلامی، صبح روز شنبه 13 آبان ماه 1402 در دانشگاه علامه‌طباطبائی تشییع شد.

ساعت 9:30 دقیقه صبحِ نخستین روز هفته، کنار مقبره شهدای دانشگاه، آخرین دیدار دانشجویان و همکاران با استاد است. همه آمده بودند. خداحافظی با مردی که در دوران دفاع مقدس برای دفاع از میهن، سینه سپر کرده بود و راهی جبهه‌های جنگ شده بود. در آنجا جانباز شده بود و پس از پایان دوران جنگ به دانشگاه برگشته بود.

کم‌کم اعضای خانواده، استادان و دانشجویان از راه میرسند. پیکر استاد وارد دانشگاه می‌شود و در جوار مقبره شهدا تشییع می‌شود. زیارت عاشورا با صدای بلند خوانده می‌شود. «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیها بِالْحُسَینِ عَلَیهِ‌السَّلام فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَة؛ خدایا مرا در دنیا و آخرت به واسطۀ حسین علیه‌السلام عزیز و مقبول قرار بده». این فراز که قرائت می‌شود صدای گریۀ جمع بلند و بلندتر می‌شود. دکتر لطفی از ارادتمندان به اباعبدالله بود و زندگی خود را وقف اهل بیت کرده بود.

زیارت عاشورا که تمام می‌شود، بغض آسمان می‌شکند. اشک آسمان، حال و هوای خاصی به فضای پردیس دانشگاه می‌دهد. شاید چون استاد، فرزند مازندران است و باران، خاطرات او را در کوچه پس‌کوچه‌های قائم‌شهر یادآور میشود. شهر سرسبزی که او در سال 1346 در آنجا به دنیا آمده است. شهر جنگل‌های زیبا و رودهای خروشانی که حالا قرار است یکی از فرزندان سرافراز خود را در آغوش بگیرد. فرزندی که همه به نیکی از او یاد می‌کنند و سخاوت و بخشندگیش را زمزمه می‌کنند.

همه به نماز می‌ایستند. «أشْهَدُ أنْ لا إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسوُلُهُ أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشْیراً وَ نَذِیراً بَیْنَ یَدَی السَّاعَه»؛ بعد از تکبیر نماز، صدای گریۀ سوزناکی، سکوت جمع را بهم می‌زند. دانه‌های اشک از چشمان مردی میانسال سرازیر می‌شود و با قطره‌های باران، روی زمین جا خوش می‌کند. نماز که تمام می‌شود، پرچم زیبای ایران به پاس گرامی‌داشت خدمات ارزشمند این استاد آسمانی روی پیکر گسترانیده می‌شود. یکی از دغدغه‌های اصلی دکتر لطفی، «بررسی و تحلیل سیاست‌های رژیم صهیونیستی در مقابل جمهوری اسلامی ایران» بود. شاید به همین دلیل این موضوع را به عنوان موضوع اصلی رسالۀ دکترایش انتخاب کرده است. به‌راستی که این دانشور حوزۀ الهیات و معارف اسلامی یکی از شاگردان خلف آیت‌الله جوادی آملی و آیت‌الله صالحی مازندرانی بوده است.

پس از نماز میّت، صدای بلندی در محوطۀ پردیس دانشگاه می‌پیچد. «بگو لا اله الا اللّه. محمد رسول اللّه و علی ولی اللّه». شفیعِ او بشود، شخص ِختم الانبیا؛ دُرود ِحق به وی و عاشقان مرتضی... .

جمعیت با صدای بلند همراهی می‌کنند و پیکر استاد را روی دستان خود تشییع و راهی سرزمین مادری در شمال کشور می‌کنند. حالا دیگر باران تمام شده و تنها عطر دل‌انگیز خاک نَم ‌خورده را بجا گذاشته است. آری، استاد را روزی بدرقه کردیم که بغض آسمان هم شکسته شد.


نظر شما :