در نشست علمی تخصصی «اوکراین و قدرت های بزرگ» مطرح شد؛

ورود اطلاعات مهم به مجموعه شناختی نظام سیاسی سبب موفقیت نظام می شود

۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ | ۱۵:۲۲ کد : ۱۷۷۴۷ خبر روز
تعداد بازدید:۱۵۳۱
اگر نظام سیاسی ورود اطلاعات مهم به مجموعه شناختی خود را سد کند، در عمل ناموفق خواهد بود و ما باید ورود اطلاعات را برای کشور خود یک ضرورت بدانیم.
ورود اطلاعات مهم به مجموعه شناختی نظام سیاسی سبب موفقیت نظام می شود

به گزارش روابط عمومی، نشست تخصصی «اوکراین و قدرت های بزرگ» با حضور و سخنرانی دکتر غلامرضا چگینی زاده، عضو هیئت علمی و رئیس مرکز تحقیقات چین دانشگاه علامه طباطبائی ، دکتر خلیل شیرغلامی، دستیار معاون پژوهشی مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، دکتر حیدر علی مسعودی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، دکتر جهانگیر کرمی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دکتر علی بمان اقبالی زارچ، کارشناس ارشد اوراسیا در مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه و جمعی از استادان و دانشجویان، به همت دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی و همکاری مرکز مطالعات چین، چهارشنبه ۳۱ فروردین ماه 1401 در سالن شورای این دانشکده برگزار شد.


دکتر چگنی زاده اظهار کرد: هر عملی در نظام بین الملل بدون روایت سازی به نتیجه مطلوب منتهی نمی‌شود. اگر کشور ما درگیر پرداختن به موضوعات مهم راهبردی از منظر احساسی شود، نظام شناختی ملی ما قابلیت دریافت فهم مربوط به موضوع را نخواهد داشت. اگر نظام سیاسی ورود اطلاعات مهم به مجموعه شناختی خود را سد کند، در عمل ناموفق خواهد بود و ما باید ورود اطلاعات را برای کشور خود یک ضرورت بدانیم. رسانه‌ها، حوزه‌های دانشگاهی و علمی ما تکلیف ملی خود را در قبال این موضوع انجام نداده‌اند و به گردابی گرفتار شده اند که عوام مردم در آن هستند. ما باید نگاه نافذ تری داشته باشیم و بی تحرکی در محیط علمی را از بین ببریم.
وی با بیان اینکه بحران اوکراین از جمله موضوعاتی است که پژوهشگران و دانشجویان باید به صورت جدی به آن بپردازند، افزود: این بحران موضوعات درسی را از حالت فانتزی خارج و به شکل انضمامی درآورده است. بنابراین این اتفاق از جذبه پژوهشی بسیار بالایی برخوردار است و موضوعی است که در فهم نظام بین الملل و آینده آن نقش بسزایی دارد.
دکتر کرمی درباره بحران روسیه و اوکراین از نگاه روس ها گفت: روند قدرتمندی دولت روسیه به ویژه از بحران گرجستان تا سال 2016 باعث شد دشمن جدیدی برای غرب ظهور کند. نیاز به شکست این دشمن و حفظ هویت و هژمونی غربی به مسئله اساسی تبدیل شد. به همین دلیل عده ای بحران اوکراین را یک طرح آمریکایی می دانند. از طرف دیگر روس ها، همه موضوع را ابتکار عمل دولت روسیه و یک طرح روسی می دانند. در صورتی که نمی توان این بحران را یک طرح آمریکایی یا ابتکار عمل دولت روسیه دانست بلکه مجموعه ای از تعاملات است که در این تعاملات غرب هم نقش داشته است ولی نقش اصلی مربوط به روسیه است.


وی افزود: بحران های داخلی روسیه و نقد پوتین از جانب ناسیونالیست ها و لیبرال ها، مشکلات اقتصادی و سیاسی روسیه به دلیل تحریم ها، نظامی شدن اوکراین با حمایت غرب، توافق راهبردی آمریکا و اوکراین، مشکلات آمریکا در خاورمیانه، خروج آمریکا از افغانستان و تجربه موفق جنگ های گرجستان و کریمه برای پوتین، روس ها را به این نتیجه رساند که الان بهترین زمان برای ورود به اوکراین است.  پس از حمله به اوکراین غرب نیز جنگ سیاسی، اقتصادی و رسانه ای را آغاز کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه چشم‌انداز آینده این بحران را می توان در چهار سناریو بررسی کرد، افزود: سناریوی نخست این است که اگر روس‌ها بتوانند در شرق پیروز شوند و خواسته های آنان از طرف اوکراین اجابت شود می‌توانند پیروزمندانه از بحران خارج و به بخشی از خواسته‌هایشان برسند. سناریوی دوم این است که روس ها در شرق پیروز شوند اما اوکراینی‌ها خواسته های روسیه را نپذیرند و بحران ادامه داشته باشد که این مسئله به سناریوی سوم یعنی طولانی شدن بحران، بدون پیروزی می رسد که این سناریو به دلیل خسارت ها و هزینه های بسیار، به منزله شکست است. سناریوی آخر هم این است که روس ها شکست بخورند که باز هم چیز عجیبی نیست.
وی گفت: روسیه در صورت شکست، با تحریم‌ها، وضعیت آشفته داخلی، مقاومت در مرزهای اروپایی و از همه مهم تر چالش همپایگی با غرب مواجه خواهد شد. روسیه هرگز آنقدر قوی یا ضعیف نیست که به نظر می‌رسد. به همین دلیل تکلیف روسیه و غرب برای هر دو طرف نامشخص است بنابراین روسیه وضعیت درآستانگی را همیشه داشته و به نظر می رسد در حال حاضر نیز وارد دوره‌ای از آستانگی می‌شود. اما ارزیابی ها در رابطه با آینده این بحران برای روسیه حتی از نظر تحلیل گران روسی، خوشبینانه نیست.
در ادامه نشست دکتر مسعودی در رابطه با سیاست خارجی آمریکا نسبت به مسئله بحران اوکراین بیان کرد: گفتمان‌ها و رویکردهای آمریکایی در خصوص مسئله اوکراین به دو دسته رسمی و آکادمیک تقسیم شده اند. گفتمان‌های رسمی شامل گفتمان تقابل محتاطانه و گفتمان در کنگره یا همان گفتمان روسیه هراسی شکست محور است و گفتمان محتاطانه ناظر بر این است که روسیه به دنبال احیا کردن امپراطوری سابق خود است و آمریکا تلاش دارد از این مسئله جلوگیری کند.
وی بیان کرد: آمریکا فکر می‌کند که روسیه به اهداف خود از جمله تسلیم شدن اوکراین، به رخ کشیدن قدرت نظامی و تفرقه اندازی بین اروپا و آمریکا نرسیده است. نکته مهم دیگر این است که حمله؛ حمله‌ی دولت روسیه است و لزوماً به پوتین مربوط نیست. در این گفتمان مسئله مورد توجه کمک به اوکراین برای رسیدن به موضع قوی‌تر در مذاکرات و همراهی در اعلام بی‌طرفی اوکراین و پس گرفتن عضویت او از ناتو است. اما این گفتمان جنبه تقابلی خود را حفظ کرده و تجهیزات نظامی زیادی را نیز در اختیار اوکراین قرار داده است.
دکتر مسعودی در رابطه با گفتمان روسیه هراسی شکست محور بیان کرد: این گفتمان احساسی تر است و در آمریکا بیشتر دنبال می‌شود. در این گفتمان تلاش بر این است که تصویر شیطانی از روسیه ایجاد شود و آن را شکست دهند. رویکرد احساسی همراه با هیجانات در حمایت از اوکراین، مقایسه روسیه با آلمان هیتلری و استفاده از سلاح‌های اقتصادی، نظامی و سیاسی برای عقب راندن و شکست روسیه در اوکراین از جمله اقدامات آمریکا در این جهت است. 
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در رابطه با گفتمان آکادمیک نیز گفت: این گفتمان‌ها به دو دسته واقع‌گرایی تعهد گریز و لیبرالیزم جنگجو تقسیم می‌شود. گفتمان واقع‌گرایی تعهد گریز به این معناست که روسیه ملاحظات امنیتی خود را دارد و این جنگ نشان داد نهادسازی اتحادیه اروپا و وابستگی متقابل نمی‌تواند مانع جنگ شود. در گفتمان لیبرالیزم نیز عقیده بر این است که اوکراین خط مقدم دموکراسی و اقتدار‌گرایی است و علت اصلی جنگ عدم وجود مکانیزم های لازم در داخل نظام سیاسی روسیه است. به نظر می‌رسد روسیه تلاش دارد جهان را به سمت نظم چند قطبی که خود بخشی از آن است حرکت دهد. در این بحران چین از اولویت راهبردی برای آمریکا برخوردار است و فروپاشی سرزمین‌های روسیه نه تنها سودی برای آمریکا ندارد بلکه موجب عدم اطمینان در نظم بین المللی می‌شود.


دکتر اقبالی زارچ نیز در بخشی از این نشست با تمرکز بر نگاه اروپای مرکزی و شرقی، گفت: بحران اوکراین متمرکز بر دریای سیاه و رقابتی است که آمریکا و روسیه از ۲۰ سال پیش شروع کرده‌اند. قدرت های بزرگ دریای سیاه؛ آمریکا، اتحادیه اروپا با مرکزیت آلمان و ترکیه هستند.هدف اصلی روسیه تغییرات در ایجاد قدرت با مرکزیت روسیه می‌باشد و نقطه ضعف روسیه در این بحران، اقتصاد، پول ملی، علم و تکنولوژی، قدرت نرم، جامعه مدنی و ضعف دیپلماسی است. در این بحران اوکراین به وجه المصالحه تبدیل شده و بزرگترین بازنده این صحنه به حساب می آید. هر چه از جنگ می‌گذرد روسیه خطرناک‌تر می‌شود و نگرانی بابت گسترش جغرافیای جنگ، طولانی شدن زمان جنگ و استفاده از سلاح‌های هسته‌ای در جنگ افزایش می یابد.
وی بیان کرد: در شرایط کنونی الحاق مناطق شرقی، بخشی از جنوب و بستن دسترسی اوکراین به دریای سیاه برای روسیه مطلوب است اما اگر روسیه بتواند اوکراین را تصرف کند باز هم دستاورد ارزشمندی نخواهد داشت، چرا که هیچ گاه غرب در رابطه با موضوعی به این میزان از اتحاد و همبستگی در مجازات یک کشور نرسیده بود. به طور کلی غربی‌ها در رابطه با روسیه این استنباط را دارند که دوره‌ٍّ طولانی مدت حکومت در یک کشور باید به اتمام برسد.
در ادامه دکتر شیرغلامی با ارائه بحران از نگاه چین، گفت: آمریکایی‌ها به دنبال موقعیتی برای بر هم زدن نظم موجود جهانی هستند. همچنین مراقب هستند تا فروپاشی سرزمینی، موقعیتی برای چین ایجاد نکند. سیاست چین برای دو طرف بحران حائز اهمیت است اما چین با توجه به نقش مهمی که دارد در حال ایفای نقش حاشیه‌ای است. با توجه به اینکه چین به دنبال مشارکت برای مدیریت جهانی و ساخت جهانی مبتنی بر سرنوشت مشترک برای تمام کشورها است ولی در شرایط سختی بین واقعیت ارزش‌ها و سرنوشت مشترک بشری و توافقی که «شی جین پینگ» و «پوتین» مبنی بر مشارکت نامحدود داشته اند، قرار گرفته است.
وی بیان کرد: رهبران چین معتقدند چین کشوری در سطح بازیگری جهانی است و اعلام کرده اند که به دنبال انعکاس ارزش‌های چین با قواعد و هنجارهای بین‌المللی هستند. چین در این بحران رویکرد دوگانه‌ای داشته و نسبت به نظم جهانی موجود، رویکرد تدافعی و تهاجمی در پیش گرفته است. آنها تاکید دارند که سهم و نقش آمریکا باید به نفع چین کاهش پیدا کند تا توازن ایجاد شود اما در شرایط فعلی آمادگی تغییر در نظم جهانی و تصمیم مشخصی برای جبهه گیری ندارند.
دستیار معاون پژوهشی مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه گفت: چین با هرگونه سیاست تجزیه طلبی مخالف است و به منافع اقتصادی با اروپا و شکل نگرفتن همبستگی کامل بین اروپا و آمریکا بر سر چین اهمیت زیادی می‌دهد. بازخورد این موضوعات در بحران اوکراین موجب همبستگی سیاسی با روسیه شد اما از بیان اتحاد سیاسی با روسیه در این مسئله جلوگیری می‌کنند. چالش‌های داخلی و خارجی چین با حمایت یا مخالفت با روسیه حل نمی شود. با توجه به اینکه شی جین پینگ نیاز دارد به عنوان یک رهبر موفق در چین جلوه کند بنابراین در شرایطی نیست که این ریسک بزرگ را انجام دهد. برای چین مطلوب است که روسیه بحران زده شود اما به طور کامل شکست نخورد چرا که در این شرایط روسیه مجبور به همراهی با چین در بسیاری از سیاست ها می‌شود.


نظر شما :