سرپرست دانشکده الهیات و معارف اسلامی:

سلسله جنبان انقلاب اسلامی تحول در علوم انسانی است

۲۵ آذر ۱۴۰۰ | ۱۵:۵۳ کد : ۱۶۵۵۲ خبر روز
تعداد بازدید:۱۰۸۵
سلسله جنبان انقلاب اسلامی تحول در علوم انسانی است

دکتر حسام الدین خلعتبری، سرپرست دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی، در نشست نقش دانشکده‌های الهیات و حوزه‌های علمیه در تحول علوم انسانی که ۲۲ آذر به صورت مجازی برگزار شد، در سخنانی با بیان ضرورت تحول در علوم انسانی گفت: تحول نیازمند برخی شروط است؛ اولین شرط مسئله تحول در حوزه علوم انسانی، دور شدن از اندیشه جزیره‌ای و کارهای جزیره‌ای است. باید به نحوی رفتار کنیم و ارتباط بگیریم که کارهای ما در ارتباط باهم باشند. وی با تاکید بر این که باید از تحول درکی عمیق پیدا کنیم، افزود: آنچه از تحول منظور است، بحث روزآمدی، کارآمدی و بومی‌سازی است؛ یعنی این علوم باید بتوانند مشکل مردم را حل کند. به عقیده بنده، در خود آن علم مشکلاتی وجود دارد که موجب می‌شود به اهداف بلند انقلاب اسلامی نرسیم. این را باید محققان بجویند و در این زمینه‌ها صحبت کنند. بنابراین این علوم و دانشمندان هستند که باید مشکلات را حل کنند. همچنین علوم در این حوزه، باید بر مبنای کتاب و سنت و عقل باشد.

دکتر خلعتبری، عزمی جزم برای تحول را از دیگر ضروریات برشمرد و بیان داشت: باید در این مسیر حرکت کنیم و نیز بدانیم تحول در علوم، یقیناً امری زمان‌بر است و باید جهت تولد این موجود تحولی جدید، زمان لازم را در نظر بگیریم. وی تصریح کرد: باید بدانیم که در برابر هر تحولی، ایستادگی وجود دارد و لازم است رؤسای دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها این مسئله را مدیریت کنند و آن عقلی که این مسائل را رصد می‌کند، به این نکته توجه داشته باشد تا با تأمل، موارد را مشخص کرده و قاطبه را با خود همراه کنیم. تحول، دشمنانی در داخل و خارج دارد؛ زیرا اگر علوم متحول شود، برخی از بنگاه‌های مادی دچار ضرر می‌شوند و نمی‌توانند از درد مردم برای خود مادیاتی را دست‌وپا کنند.
سرپرست دانشکده الهیات و معارف اسلامی با بیان این که باید همه مصلحان تحول یکدیگر را پیدا کنند و با هم تفاهم داشته باشند تا کاری اساسی انجام دهند و این جلسه نیز در همین راستا برگزار شده است، افزود: باید سیاست‌های جامعه به صورت واقعی به سمت اهداف تحولی برود نه اینکه دنبال کارهای کاغذی زیبا باشیم. دوره‌ای بر ما گذشت که همه چیز تحول از حیث سخت‌افزاری سر جای خود بوده اما از حیث نرم‌افزاری، خبری نبوده است. ما باید این کار را پیش ببریم و بدانیم مبانی فکری در نوع دانش تأثیر می‌گذارد و در این صورت است که می‌توانیم مبانی خودمان را مطرح کنیم؛ این سخنی است که غربی‌ها هم بدان باور دارند. این نکته بسیار اهمیت دارد که با مبانی غربی که مبتنی بر عقل ابزاری است نمی‌توانیم مشکلی را حل کنیم.


مخالفان تحول در علوم انسانی چطور فکر می‌کنند؟
دکتر خلعتبری در ادامه سخنانش افزود: باید برای ما روشن باشد که مخالفان تحول، یا معنای تحول را نمی‌فهمند یا می‌خواهند غربی زندگی کنند و آمالشان هم همان است. اینکه این نوع از تفکر الزاماً از آن معدن سرچشمه می‌گیرد، نکته دیگری است که باید به آن توجه کنیم. در این میان، نقش الهیات به معنای منابعی که دارد اهمیت پیدا می‌کند. او تصریح کرد: این میراث ما بی‌بدیل است؛ از این‌رو دانشکده‌های الهیات و حوزه‌ها نقش بسیار مهمی دارند. این مراکز باید کارهای مهمی را انجام دهند و خود را با علوم و دانشکده‌های دیگر متصل کنند. البته اینکه چطور متصل کنند محل بحث است تا این ارتباط تحقق یابد و آن محصول نهایی تولید شود. اینها بایسته‌هایی است که باید مورد توجه قرار دهیم. این مسیر، نیازمند جهاد است و نباید در این جهاد، چیزی را جز خدا مد نظر قرار دهیم.
او در پایان خاطر نشان کرد: آن چیزی که سلسله‌جنبان انقلاب اسلامی است، مسئله تحول در علوم انسانی است، باید با تمام وجود در این مسیر حرکت کنیم.

دکتر عبدالله معتمدی سرپرست دانشگاه علامه طباطبائی در این نشست در سخنانی گفت:  تحول در علوم انسانی در دانشگاه‌ها اتفاق نمی‌افتد، مگر اینکه تبدیل به یک گفتمان مسلط علمی باشد و همه استادان ما به این سمت بیایند.
وی با بیان این که این نشست باید مقدمه‌ای باشد برای نتایجی که در این زمینه اتفاق می‌افتد؛ تصریح کرد: این نشست و بحث تحول در علوم انسانی بسیار اهمیت دارد. دانشگاه علامه طباطبائی به دنبال آن است که بحث تحول در علوم انسانی را تا هر حد ممکن به پیش ببرد از همین رو برنامه‌های توسعه خودمان را در این افق قرار دادیم، اما واقعیت این است که ما به کمک فکری علمای حوزه و استادان دانشکده‌های الهیات نیاز داریم. اگر این نشست‌ها به صورت منسجمی پیش برود و مکتوب شده و دغدغه‌ها جمع شود، می‌تواند نقشه راه ما را تعیین کند.


خاستگاه علوم انسانی فعلی با فرهنگ ما بیگانه است
دکتر معتمدی با اشاره به اینکه امروز وقتی صحبت از تحول در علوم انسانی می‌کنیم، شاید اصلی‌ترین شاخص مدنظر ما این باشد که معتقدیم علوم انسانی فعلی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود، گفت: خاستگاه و محل مطالعات و مبانی فلسفی مرتبط شان با مسائل جامعه ما بیگانه است و بر اساس نگاه اومانیستی که در غرب وجود دارد، شکل گرفته است؛ یعنی بر اساس رویکردهای پوزیتیویستی که در غرب هست، علوم انسانی طراحی شده و به عنوان دانش بشری مطرح شده است.
وی افزود: وقتی بحث تحول را مطرح می‌کنیم و می‌گوییم یک بعد تحول، اسلامی شدن علوم انسانی است، باید مشخص کنیم که این مطلب به چه معنا است. اساساً آیا علم غیراسلامی داریم یا خیر که این امر، یک بحث زیربنایی است. همچنین باید مشخص کنیم وقتی می‌گوییم علوم اسلامی، منظور ما چه نوع علمی است و در این مسیر، تفاوت‌ها نیز باید مشخص شود. همچنین باید روشن کنیم اسلامی‌سازی واژه مناسبی هست یا خیر.
سرپرست دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به ضرورت تعریف علوم انسانی – اسلامی بیان داشت: تجربه‌ای در دنیا وجود دارد که مربوط به اسلام نیست و به یک حوزه دینی مربوط می‌شود. قرون وسطی و رنسانس یک تجربه‌ای است؛ در زمانی دنیا به دنبال این بود که همه چیز را از زاویه دینی ببیند و این موجب شد فکر و علم تعطیل شود و وقتی اینها کنار رفت، شکوفایی علم مطرح شد و رنسانس اتفاق افتاد. گاهی اوقات این نگرانی وجود دارد که وقتی می‌گوییم علوم انسانی ـ اسلامی، آیا این علوم یک علوم تعریف‌شده در دامنه مفاهیم معین اسلامی است یا می‌توانیم آن دامنه را به صورت باز مطرح کنیم؟ از این‌رو پرسش می‌شود که تعریف علوم انسانی ـ اسلامی چیست که باید این موضوع را شفاف بیان کنیم.


مراد از علوم انسانی اسلامی واضح نیست
دکتر معتمدی با بیان اینکه این شبهه وجود دارد که وقتی می‌گوییم علوم انسانی ـ اسلامی، آیا قرار است به هر شکلی که شده افکار و عقاید خود را به عنوان علم منتقل کرده و ما هم باید تبعیت کنیم یا اینکه متدلوژی مشخصی وجود دارد بیان کرد:  نکته دیگر، رهیافت و پارادایم علمی است که باید مشخص شود در چه پارادایمی صحبت می‌کنیم و رهیافت ما چیست؟ وقتی می‌گوییم دانش موجود بر اساس یک خاستگاه متفاوتی طراحی و ارائه شده، این یعنی باید این دانش را دور بریزیم و از ابتدا یک معرفت علمی جدیدی را بنا کنیم. بنابراین تا این چارچوب‌ها روشن نباشد و مشخص نکنیم که تحول در علوم انسانی چیست، به جایی نمی‌رسیم.
وی اضافه کرد: وقتی وارد بحث جدی می‌شویم که قصد داریم در دانشگاه خودمان بحث تحول در علوم انسانی را به گروه‌های علمی دیگر بکشیم؛ باید توجه کنیم که این گروه‌ها متفاوت هستند و یکی از بحث‌های مهم، عبارت از چیستی و ناچیستی تحول است. ممکن است برخی افراد تحت تأثیر القائاتی که می‌شود، به ما بگویند ما مخالف هستیم و بعد که موضع خودمان نسبت به دانش بشری و علوم انسانی اسلامی را بگوییم، چه‌بسا آن‌ها با ما هم‌داستان شوند.


تحول در علوم انسانی چه زمانی محقق می شود؟
سرپرست دانشگاه علامه طباطبائی با بیان این نکته که تحول در علوم انسانی در دانشگاه‌ها اتفاق نمی‌افتد، مگر اینکه به یک گفتمان مسلط علمی تبدیل شود و همه استادان ما به این سمت بیایند، تصریح کرد: در این چند سال گذشته تحولاتی داشته‌ایم و شورای تحول تشکیل و مرتب جلسه و کارگروه تخصصی برگزار شد، برنامه‌های درسی تغییر کرده و منابع مختلفی تعیین شده است، اما آیا تحول رخ داد؟ وقتی می‌گوییم تحول اتفاق نیفتاده، پاسخ می‌دهند که استادان ما آموزش ندیده بودند. او اضافه کرد: بنابراین این کار بسیار دشوار است و وقتی می‌گوییم تحول در علوم انسانی، به راحتی این کار ممکن نمی‌شود. برنامه‌ها تغییر کرده اما اتفاقی نیفتاده و حتی آموزش هم داده‌ایم و باز هم اتفاقی نیفتاده است. حالا تکلیف چیست؟ ما باید به سراغ تولید محتوای علمی برویم؟ چقدر می‌توانیم این محتوا را مطرح و از آن دفاع کنیم؟
دکتر معتمدی تاکید کرد: اینها از مباحث جدی است که هم باید چیستی و ناچیستی علوم انسانی اسلامی را مطرح کنیم و هم مرزهایمان را روشن کنیم. چه‌بسا بین آقایانی که مدافع تحول هستند نیز اتفاق نظر وجود نداشته باشد اما در نهایت باید به چارچوب‌های نسبتاً توافقی برسیم که روی آن محورها کار را بنا کنیم و یک راهنمای عملی داشته باشیم تا بر آن اساس با همکارانمان صحبت کنیم و این امر را به گفتمان تبدیل کنیم.
سرپرست دانشگاه در پایان سخنانش با تاکید بر ضرورت  مسلط بودن بر دانش و آگاهی  و شناسایی موانع  برای پیگیری این مطالبه بیان کرد: از همین رو نیاز است حوزه‌های علمیه و اندیشمندان بزرگی که در این زمینه نظر دارند نیز بیایند و حرف بزنند. یکی از اصلی‌ترین تفاوت‌های علوم انسانی اسلامی و غیراسلامی، به مبانی هستی‌شناسی، انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی برمی‌گردد. اما چطور می‌توانیم این مبانی را منتقل کنیم؟ ما چطور می‌توانیم فلسفه‌های مضاف را طراحی و حد و حدود رهیافت‌های علمی را ترسیم کنیم؟ اینها از بحث‌هایی است که فکر می‌کنم باید اساتید در مورد آن تأمل کنند.

 


نظر شما :