نشست مجازی بزرگداشت خواجه عبدالله انصاری برگزار شد

۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ | ۰۴:۳۰ کد : ۱۲۰۱۰ آموزش و پژوهش
تعداد بازدید:۲۲۴۵
دانشگاه علامه طباطبائی با همکاری انستیتو مطالعات استراتژیک افغانستان به مناسبت بزرگداشت خواجه عبداله انصاری، نشست علمی را 27 اردیبهشت به صورت آنلاین برگزار کردند.
نشست مجازی بزرگداشت خواجه عبدالله انصاری برگزار شد

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، در این نشست که به دبیری دکتر رز فضلی و مشارکت استادانی از ایران و افغانستان برگزار شد، دکتر مهدی دادخواه تهرانی استاد مهمان دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی، با سخنرانی خود با عنوان «شبه شعرهای حکیمانه در آثار خواجه عبدالله انصاری» به دو سویه مختلف محتوایی و فرمی در افکار و اندیشه های خواجه اشاره داشت و گفت: برای بررسی فرم نثر خواجه می توان آن را با اشعار معاصر بعد از زمان نیما مقایسه کرد و دید که این اشعار تا چه اندازه شباهت هایی با نثر خواجه دارند. او با بیان این که در نثر وی به ویژه آنجا که نوعی دیالوگ و خردورزی با نفس و خدا در جریان است،ریتم خاصی وجود دارد که به آن نثر آهنگین می گوییم، افزود:در شعر به چنین فرمی قافیه و در نثر،سجع گفته می شود. سجع موسیقی درونی دارد که گزاره های خواجه را به شعر نزدیک می کند در اینجا مثال هایی می آورند: عشق مردمخوار است و بی عشق مردم، خوار.یا آدمی زاینده است و عشق آینده است.چنین محتوایی در آثار شاملو نیز هست. ویژگی بارز نثر خواجه این است که به جای آنکه متخیل باشد،بر ریتم استوار است مانند: ای دیر خشم زود آشتی، در نومیدی مرا بگذاشتی.

دکتر دادخواه تهرانی با اشاره به سویه دیگر،حکیمانه بودن نثر خواجه در خصوص این کهچرا نثر خواجه را حکیمانه می نامیم، گفت: اساسا شعر فارسی بر بنیاد حکمت است و خواجه لوازم آن،که نگریستن به درون است و این نگریستن حاصل سیر و سلوک اندیشه است، رابسیار خوب می داند. در قران هم آمده است که خداوند به هرکس که بخواهد حکمت ارزانی می کند و خواجه هم از نوعی حکمت عملی که حاصل زیست در گرانیگاه پیچیده عصر اوست،بهره مند است.

او افزود: خواجه عبدالله انصاری حکمت را اینگونه تعریف می کندکههر چیزی چه در عرفان و چه در زیستن و ... باید جایگاهی داشته باشد. در منازل السائلین می آورد که حکمت نامی است برای مستحکم کردن وضع هرچیزی، یعنی تحدید حدود کردن هر چیزی؛ ویژگی ای که در نثر خود او به شکل موجز، شاعرانه و فشرده وجود دارد.

در ادامه،دکتر دادخواه به سه درجه حکمت در آثار خواجه پرداخته و افزود: 1) حق هر چیز را بدانیم 2)به وعده ها و قول های خداوند واقف باشیم که او عادل است 3)هر گاه در داوری استدلال می آوریم،استدلال ما باید بر پایه بصیرت باشد. این ویژگی ها به ویژه در رسائل وی وجود دارد.

دکتر دادخواه همچنین به بصیرت از نگاه خواجه پرداخته و گفت: «بصیرت چیزی است که تو را از حیرت خلاص میکند و از راه های دست یافتن به آن،بیان حال و درون است.به علت وجود همین بصیرت است که نوشته هایی که به تقریر مریدان و شاگردانش از او باقی مانده است را وقتی کنار اشعار شاملو و سهراب میگذاریم، از شباهت میان آنهاشگفت زده  می شویم.

در ادامه برنامه، دکتر صلاح الدین جامی استاد دانشگاه هرات با عنوان «خواجه عبدالله انصاری پیشاهنگ نثر شاعرانه» سخن خود را با مناجاتی از خواجه شروع کرد و ضمن تاکید بر بستر خاصی از زمان که خواجه در آن می زیسته است،به کثیرالابعاد بودن شخصیت او اشاره کرده و افزود: در حوزه ادبیات یکی از پرسش های بنیادی برای درک چارچوب مفهومی نظریه تاریخ ادبیات،این پرسش است که به کدام اثر می توان نثر ادبی گفت؟ برای پاسخ دادن به این پرسش، نخست باید یک قطب ادبی تعیین کرد و با استفاده از منطق چند ارزشی و شناور دید که اثر مورد توجه تا چه اندازه به آن نزدیک است؟ دوم وجود ژانر است که در آثار خواجه دو ژانر مناجات و حکایت قابل تشخیص است؛اما وقتی میگوییم نثر شاعرانه،باید به سازه های بوطیقایی موجود در آن نثر بپردازیم و ببینیم چقدر این نظام و سازه ها در آن وجود دارد؟ سه سازه اصلی این نظام عبارتند از دستگاه بلاغی،سطح رتوریکال و عنصر کلام هنری. در دستگاه بلاغی نثر مسجع است که این خصلت عمده زبان خواجه است.برای نمونه: الهی به نام آن خدایی که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح و سلام او در وقت صباح مومنان را صبوح.و در بخش بیان هم از تشبیه،استعاره و... در حوزه بدیع معنوی از تضاد، پارادوکس و تناسب و... استفاده شده است؛تا جایی که به گفته دکتر رجائی، بخشی از مناجات های خواجه دارای وزن عروضی هستند.

از نظر رتوریکال یا فن بیان و خطابه هم آثار خواجه در اوجهستند،چنانکه ابوالحسن باخرزی درباره او میگوید:هر که سخن او را می شنیده است، چنان مجذوب میشده که آن را قطع نمیکرده.این ویژگی در نوشتار او در سطح کمال مطلوب وجود دارد و از ظرفیت های زبانی به بهترین شکل استفاده شده است.برای نمونه،خواجه از پرسش به عنوان گزاره خبری استفاده میکند: الهی هیچ چیز چگونه همه چیز را دریابد؟ سازه آخر عنصر کلام هنری یا عاطفه است؛چنانچه عاطفه نوازشگر روح آدمی است. کروچه میگوید در هنر نه اشتیاق بدون تجسم وجود دارد و نه تجسم بدون اشتیاق و این امر در شعر نمود بارزی دارد.خواجه با ساحت عاطفی زبان به سراغ مخاطب میرود و او را مجذوب میکند.

در دنباله برنامه، دکتر محمد حسینی استاد ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی در زمینه پیوند تفسیر کشف الاسرار میبدی با تفسیر خواجه عبدالله انصاری تاکید کردند که پیوندی تام و تمام میان این دو متن وجود دارد و مستنداتی برای این گفته خود ارائه کردند؛ از جمله اینکه خواجه مفسری نامدار و سرشناس بوده است و عبدالرحمن سیوطی او را یکی از بزرگترین مفسران می داند و خود خواجه هم می گوید در هنگام تفسیر از 107 ماخذ سود می برده و استفاده میکرده است.وی تا پایان عمر به تفسیر ادامه میدهد،اما موفق نمیشود تفسیر قران را به پایان برساند و تنها تا نیمه های سوره ص پیش میرود و در سال 481 چشم از جهان فرو می بندد.

برای نشان دادن پیوند میان کشف الاسرار با تفسیر خواجه،سندهایی وجود دارد؛ مثلا ابن رجب ذیل کتاب طبقات الحنابله در جلد اول صفحه 181 به صراحت میگوید:«خواجه کتاب تفسیری بسیار جامع و فراگیر داشته است.»پیش از او هم میبدی درسال 520 به صراحت می گوید این تفسیر بسیار جامع اما موجز بوده پس وی شرحی بر آن مینویسد.در نهایت اسماعیل پاشا ذیل کتاب کشف الظنون این مسئله را تایید کرده است.

دوم اینکه، اینکتاب به صورت تقریری است و تفسیر از راه تقریر نوشته شده است و تقریر کردن تاریخ کهنی دارد. گفته های عبدالله ابن عباس که مفسر تفسیر ابن عباس است و ابن ندیم در کتاب الفهرست از او نام میبرد هم تقریر بوده است و استاد گفته و شاگردان نوشته اند. سوماینکه،در جواب دکتر شفیعی کدکنی که میگویند میبدی به دلیل خطا پیرهری کشانی که یک سده پیش از خواجه می زیسته را با خواجه اشتباه گرفته است،میتوان به تحقیق دکتر رواقی اشاره کرد که در پاسخ به ایشان ازراه گونه زبانی وارد بحث می شوند و میگویند با در نظر گرفتن گونه زبانی پیر هری در سغد کشانی، این گونه زبانی با هراتی که مخصوص خواجه است هیچ قرابتی ندارد.

حسن ختام برنامه با سخنرانی پژوهشگر مطالعات اسلامی، استاد طارق نبی همراه بود که به «بررسی ابعاد پیچیده شخصیت خواجه عبدالله انصاری» پرداخت.ایشان گفت: باید به بستر ویژه ای که خواجه در آن می زیسته و برش خاص تاریخی ای که در آن به سر می برده توجه کنیم و با این نگاه،معمولا دو نگرش کلی نسبت به شخصیت ایشان وجود داشته است؛گروهی او را یک صوفی شب زنده دار می دانستند چون دیگر صوفیان و این از روی زندگی نامه او قابل درک است و گروهی دیگر با توجه به کتب رجال و آثار باقی مانده،از ابعاد پیچیده شخصیت او صحبت می کنند و معتقدند وی ابعاد شخصیتی گسترده و پیچیده ای داشته است. استاد نبی همچنین با تایید سخنان دکتر حسینی در زمینه ارتباط میان کشف الاسرار میبدی و تفسیر قرآن خواجه عبداله انصاری، بر اهمیت گسترش مطالعات و پژوهش های مشترک برای درک و فهم بهتر آثار این اندیشمند فرزانه توسط پژوهشگران افغانستانی و ایرانی تاکید نمود.

 


نظر شما :